In My Dreams...

Monday, December 19, 2005

چرا شاد نیستیم؟


تا حالا فکر کردیم که چرا رسیدن به شادی و خشنودی ای که دنبالش هستیم ِبیشتر اوقات به دست اوردنش برامون اینقدر سخته؟ دیدین وقتی توی خیابون راه میریم مدام افرادی رو می بینیم که نه تنها شاد نیستن بلکه با نگاههایی مضطرب و چهره هایی گرفته و قدمهایی تند و با شتاب حرکت میکنن. خیلی جالبه که با وجود اینکه رفاه مادی مون از تمدنهای گذشته نسبتآ بیشتر شده و تسلط ابزاریمون بر دنیا در حال افزایشه ولی با این حال شادمانی فردی کمی داریم
ولی تا حالا اومدیم ببینیم که بالاخره دلیله این همه نگرانی و عدم شادی چیه؟ من فکر می کنم یکی از دلایلش می تونه این باشه که چون ما در بیشتره موارد در زندگیمون از الگوهایی که دیگران به ما تحمیل می کنن پیروی می کنیم و بعضآ توان به دوش کشیدن این الگوها و اهداف رو نداریم همین باعث میشه که انسانهایی ناشاد باشیم چرا که اگر در زندگی از قلبمون پیروی کنیم و کارهایی رو که دوست داریم انجام بدیم مطمئنآ به شادی دست پیدا میکنیم
دلیله دیگه ای که به نظرم میرسه اینه که ما اطمینانمون رو در روند زندگی از دست دادیم یعنی اینکه نمی تونیم مطمئن باشیم که اگه تمام عمر سخت کار کنیم امنیت مالیه دلخواه رو بدست میاریم ِمطمئن نیستیم که حتی اگر تحصیلات دانشگاهی داشته باشیم می تونیم شغلی پیدا کنیم ما دیگه به آیندهء بهتر فکر نمی کنیم چرا که می گیم از کجا معلوم که در اینده وضعمون از گذشته بهتر بشه
و دیگه اینکه ما احساسه امنیت رو هم از دست دادیم مثلآ در روابطمون با دیگران از یک حس ناامنی رنج می بریم و مدام نگرشی محتاطانه نسبت به رفتارهای دیگران داریم ِکارهایی که در گذشته برای رسیدن به ارامش انجام میشد مثل برقراری ارتباط با جنس مخالفِ الان به صورت معضلی دراومده که جز درگیریه ذهنی و خارج کردن ادم از روال عادیه زندگی چیزی برامون به ارمغان نمیاره
ولی با این حال به این نکتهء مهم کمتر بها میدیم که شادی ما به خودمون بستگی داره نه به شرایط موجود. انسان باید شادی رو در خودش جستجو کنه ِهیچ کس و هیچ چیز نمی تونه شادی رو از ما بگیره مگر اینکه شادی هامون رو به وجود دیگران وابسته کرده باشیم که در اینصورت هم خودمون مسبب این تباهی هستیم
بیاییم همین نزدیکیها به دنبال شادی بگردیم و حتی اندک شادی ای رو هم که بدست میاریم به دیگران منتقلش کنیم
...شاد باشیم